گفته بودم که اگر بوسه دهی توبه کنم که دگر باره از این گونه خطاها نکنم
دل من تنها بود
دل من هرزه نبود
دل من عادت داشت
که بماند يک جا
به کجا؟
معلوم است
به در خانه ي تو
دل من عادت داشت
که بماند آن جا
پشت يک پرده تور
که تو هرروز آن را
به کناري بزني
دل من ساکن ديوارو دري
که تو هرروز از آن مي گذري
دل من ساکن دستان تو بود
دل من گوشه يک باغچه بود
که تو هرروز به آن مي نگري
دل من راديدي؟
ساکن کفش تو بود
يادت هست؟
گفته بودم که اگر بوسه دهی توبه کنم که دگر باره از این گونه خطاها نکنم
بوسه دادی و چو برخواست لبم از لب تو،توبه کردم که دگر توبه ی بی جا نکنم
![]()
یک نفر...
یک جایی....
تمام رویاهایش لبخند توست.
و وقتی به تو فکر می کنه
احساس می کنه زندگی واقعا زیباست
پس هر گاه احساس تنهایی کردی...
این حقیقت رو به خاطر داشته باش
یک نفر...
یک جایی...
در حال فکر کردن به توست.





سلام به همه دوستایی که منو تو این کار یاری کردن